خونه
نوشته شده در تاریخ:یکشنبه 94/6/1
سلام عشقمسلام نازنینمسلام همه وجودم
حالا سر فرصت میام و برای عزیز دلم همه چیز رو مینویسم، مامانی
راستی اتاقت هم مشخص کردیم، واااااااااااااااااااااااااااااااااااای نمیدونی چقدر خوشحالم ، عسلـــــــــــــــــــــــــــم
راستی یادم باشه که بنویسم برات از اولین باری که لگد زدنت رو به چشم دیدم و به صدای بابا یی مهربونت هم جواب دادیگلـــــــــــــــــــــــــــــــــــم( البته با تکون خوردن )
اولین باری که لگد زدنت رو به چشم دیدم94/5/30
و اولین باری که به صدای بابایی عزیزت جواب دادی و به دستش لگد زدی ، توی ماشین بودیم و عصر همون روز بود
خدایــــــــــا شکـــــــــــــــــــــرت
عـــــــــــــــــــــــاشـــقــتــیـــــــــــــــــــــــــــم