سفرنامه ي قم (تير ماه ١٤٠٠)
جان مادر برات بگم از سفر به قم و ديدن مامان جونت اينا بعد از ١٢ ماه… دلتنگ مامانم بودم شديداً و بخاطر كرونا نميشد بريم ديدنشون …. قبل از شروع پيك پنجم كرونا و اول برج ٤ رفتيم قم و اول برج ٥ هم برگشتيم… من هم چشمام رو ليزيك كردم و ديگه لازم نيست عينك بزنم و از اين بابت خيلي خوشحالم هر چند بي نهايت اذيت شدم و درد كشيدم! برخلاف چيزايي كه شنيده بودم عمل دردناكي بود و من مجبور شدم دو تا مسكن خيلي قوي تزريق كنم و بعد از يك هفته درد شديدش يواش يواش فروكش كرد خلاصه كه واقعاً به كسي توصيه نميكنم چون هنوزم بعد از يك ماه كه از عملم ميگذره خيلي وقتا چشمام اذيت ميشن و دردناكن و تاري ديد هم مياد سراغم كه دكتر گفته تا ٣ ماه...