تموم زندگیم، برامون دعا کن
سلام همه ی زندگیم ،حالت چطوره مامانی
الهی فدات بشم، نمیدونی چقدر گذروندن این روزها برام سخت شده، بی نهایت مشتاق دیدن روی ماهت هستم
بابایی عزیزت و بقیه عزیزامون هم همینطور، و همه بی صبرانه منتظر تموم شدن این انتظار به ظاهر ناتمام و شیرین هستیم
تموم زندگی مامان و بابا
چن روز پیش رفتیم چکاب کامل بارداری که دوتا آزمایش خون از من و شما گرفتن اولی خیلی درد نداشت ولی دومی امونم رو برید، قربونت برم آزمایش اول رو که دادیم یه پودر بهم دادن و گفتن بخورم و یه ساعت بعد آزمایش دوم رو ازمون گرفتن ، ولی چون من خیلی بد رگ هستم نتونستن یه رگ دیگه پیدا کنن و دقیقا دقیقا سوزن رو کردن توی سوراخ ازمایش قبلی که هنوز هم بسته نشده بود، واااااااااااای یعنی نمیتونی تصور کنی چه دردی کشیدم ، عشقم
و تا چن ساعت بعدش هم نميتونستم دستم رو تکون بدم .خلاصه به هر سختی بود تموم شد و بعدش تونستم یه چیزی بخورم ( آخه باید 8 ساعت قبل از آزمایش چیزی نمیخوردم )
خلاصه ، جونم برات بگه که رفتیم نوبت سونو هم برا دوشنبه 8 تیر گرفتیم و بعدش هم بابایی عزیزت من و شما و مامان جون مهربونت رو که همرامون اومده بود رو گذاشت خونه مامان جونت و رفت دنبال کارش و عصراومد دنبالمون الهی قربونت برم فقط خدا کنه آزمایش مشکلی نداشته باشه و وتوی سونو هم اون مشکلی که احتمال میدمیم وجود نداشته باشه،فرشته ی عزیزمون، شما که به خدا نزدیکتری برامون دعا کن، مــــــــــــامـــــــــــانی
دوستای مهربونم از شما هم عاجزانه میخوام که با دلای پاکتون توی این ماه عزیز برامون دعا کنید،که خیلی محتاجيم به دعای خیرتون