♡♡فاطمه زهرا سادات♡♡♡♡فاطمه زهرا سادات♡♡، تا این لحظه: 8 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره
 محجوب بانو محجوب بانو، تا این لحظه: 29 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
پیوند عاشقانه مـــاپیوند عاشقانه مـــا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره
هم خونه شدن مــــاهم خونه شدن مــــا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره
وب بوی بهشت مــاوب بوی بهشت مــا، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره
ملكا ساداتملكا سادات، تا این لحظه: 1 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
آقا سيدآقا سيد، تا این لحظه: 42 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

♡ ♡ بوی بهشت ♡ ♡

مرسي ك ب دنيا اومدين😍

این روزها

1395/7/4 16:40
935 بازدید
اشتراک گذاری

 

     سلام خواهر جونیای عزیز خوووودم

حاااااااال احواااااااال؟؟ چیکارا میکنید؟؟ 

انقدر دام واستون تنگ شده یعنی انگار صد ساله ازتون دورم نیشخند

همون طور که قبلا گفتم کلاسای حوزه هم شروع شد و امروز هم امتحان نحو داشتیم و کلی استرس

کلا استادمون همیشه در حال امتحان گرفتن و در آوردن پدر ماها می باشد و در این زمینه تبحر خاصی داره 

فاطمه زهرا هم صب به صب ،شووووووت میشه بغل مامان نازنینم و منم ظهر میرم پیشش تا عصرش که آقاسید بعد از کار بیاد دنبالمون برگردیم خونه مون

خوشحالم که برگشتم حوزه ولی یه کم دپرس شدم

جای خالی دوستام داغونم کرده داغوناااااااا

از شانس گند منم امسال توی کلاسی هستیم که من قبلا با دوستای خوشکلم بودم

واااااای یعنی روز اول داشتم به مرز جنون میرسیدم 

همش به جایی که با الهه مینشستیم و از اول تا آخر کلاس کرم میریختیم نیگاه میکردم و بغضم رو به سختی فرو میبردم

نمی دونید چییییی کشیدم

هیچ کدومشون نیستن پیشم حتی هم کلاسی هام رفتن پایه های بالاتر و من تک افتادم 

خیلی سخته خیلی

حرف 4سال دوستی هست

 سر کلاس به الهه اس دادم جای خالیت داره دیوونم میکنه دارم دق  میکنم اونم دلتنگه آخه بعد از ازدواج رفت یه شهر دیگه

لیلا هم که اواخر شهریور رفتیم عروسیش و فاطمه زهرا هم نسبتا عاقل بود رفته قم و تنهام گذاشته

فاطمه هم یه حوزه دیگس 

مژده هم مرخصی گرفته و میخواد عروس بشه و بنابراین یه عروسی هم آذر داریم ماه تولد دخملی الهی قربونش برم چن مدته دیگه یه ساله میشه انشالله 120ساله بشه

راستی یه عروسی هم این هفته داریم از اقوامه, خیلی خوشحالم بعد از 6سال اقوامم رو میبینم ولی نه همشون رو ,ولی خیلی خیلی خوشحالم

از بحث دور نشیم

داشتم میگفتم جای خالی نخاله ها بدجوری آزارم میده 

شوهری میگف خو تو که روابطت خوبه بگرد چن تا دوس دیگه پیدا کن 

گفتم نمیشه

یعنی کسی مثل اونا نمیشه واسم

اونم گفت:بگو کسی پایه ی شرارتات سر کلاس نیست

منم گفتمنیشخندنیشخندزبان

 

 بعدها نوشت 

1395/7/7

سلامی مجدد خدمت دوستای نازنینم اومدم تا ادامه پستم رو براتون بنویسم 

اون روز بعد از گذاشتن نمیمی از پستم رفتیم متخصص چشم که از قبل نوبت داشتم 

راستش این ترم اصلا نمیتونستم تابلو رو ببینم حتی چن بار هم اومدم با داد و بیداد به نماینده کلاس بگم اول سالی چرا انقدر ماژیکها بی رنگن

ولی نگوووووو چشمای من در حاله کوریدن بوده و بنده بی اطلاع بودم

وقتی دکتر بهم گفت چشم راستت1و25 

و

چشم چپت 1ضعیفه +++نیم آستیگمات 

نمیدونید چه حالی شدم با بغض از مطب اومدم بیرون و وقتی رفتیم تو خیابون زدم زیر گریه

هر چی آقا سید دلداریم میداد فایده نداشت

خیلی برام سخت بود منی که 6ساله پیش رفتم چشم پزشکی و بهم گفت چشمات یه کوچولو آستیکماته و نیازی به عینک نداری ولی من واسه دله خودم عینک خریدم

حالا یه دفعه این همه چشمام ضعیف شدن 

رفتیم و عینکم رو دادیم و قرار شد فردا بریم تحویلش بگیریم با شیشه جدید 

فردا شد

شبش رفتیم و عینکم رو تحویل گرفتیم و زدم به چشمم

و اشک های گلوله گلوله بود که از چشمام سرازیر میشد واییییییی باورتون نمیشه

انگار قبل از استفاده از عینک کور بودم و خودم خبر نداشتم

با صدای بلند توی ماشین گریه میکردم و مدام عینکم رو روی چشمم میزدم و دوباره برمیداشتم و اطرافم رو ا عینک و بی عینک مقایسه میکردم

هر چی به این کار ادامه می دادم صدای گریم بیشتر میشد

وقتی عینک رو چشمم نبود اصلا نمیتونستم تابلو نوشته های خیابون رو بخونم و خیلی از چیزای دیگه رو و من فک میکردم عادیه

ولی با عینک انگار یه جهان دیگه بروم باز شده بود

خدا یااااا

اونقدر گریه کردم.....فاطمه رهرا هم توی بغلم بود و با بغض یه نگاه به باباش میکردو یه نگاه به چشمای پر از اشک من و با چشماش التماسم میکرد که گریه نکنم

 

و بعدش که دید گریه ی من ادامه داره اونم با صدای بلند و بغض آلود زد زیر گریه و بعدش به سختی بعد از آروم شدن من آروم شد

الهی قربونت برم عروسکم عاشقتم نفسم

آقاسید همش میگفت :خاک تو سرم همش تقصیر من بود تو خیلی وقته میگی نمیتونی تابلوهای خیابون رو بخونی من امروز و فردا کردن و نبردمت دکتر 

راس میگفت. خیلی وقته که احساس میکردم چشمام مشکل داره 

من که تنها نمی تونستم و نمیتونم برم جایی باید با شوهرم میرفتم که.... 

نمیخوام مقصر پیدا کنم ولی.... 

ولی اگه زوتر رفته بودم شاید الان وضع چشمان اینقدر عصبی کننده نبود که با یادآوریش مدام بهم بریزم

عصبیم عصبیییییی

دکتر گفت :احتمالش زیاده که با خوردن آب هویج و رعایت نکات و... چشمات مثله قبل بشه 

ولی نمیدونم چرا دلم روشن نیست به این مسئله احساس, میکنم بدتر میشه که بهتر نمیشه

دکتر گفت گریه واست سمه ولی نمیدونست اشک خوراکمه

استرس چشمام 

جواب کردنمون توسط صاحب خونه

بی جاییمون

دوریم از حوزه و مسافت پیش رو

و خیلی چیزای دیگه

امونم رو بریده 

اشک شده همدم چشمام 

دلم گرفته خیلی زیاد خیلی 

متقلب وبلاگ ها تو رو خدا تو دیگه نیا و سرکارم بذار

من هین جا رو دارم واسه یواشکی نوشتام

دخترکم نمیدونم این مطالب رو میخونی یا نه

نمیدونم اون موقع من هستم یانه

ولی اینو بدون توووووو و فقط توووووووو

تنها دلخوشیم تو این دنیایی

دلم به هیچی خوش نیست به هیچ چیییییییی

کنارم خوابیدی و با صدای نفسهات جووووون میگیرم و فقط و فقط به امید تو زنده ام

 

          عاشقتم

خدایاااااا هستی

میبینی

منظورم رو میگیری

 

 

 

پسندها (10)

نظرات (29)

نفس بانو
4 مهر 95 17:20
وااااای خواهری این روزات چقد شبیه این روزای دانشگاه رفتن منهههههه.
نفس بانو
4 مهر 95 17:21
منم از دوستام جدا شدم.البته خودم خواستم. ولی خیلی خیلی تنها شدم
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو خیلی ناراحتم خواهری
عاطفه
5 مهر 95 0:12
اره دقیقاهیچ دوستی مثل دوستهای اول نمیشه
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو دقیقاااااا
✿ ماMے jوטּ✿
5 مهر 95 15:42
ایشالا موفق باشی خواهری صورت فاطمه زهرایی نازنین رو از طرف من ببوووووس
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو خیلی ممنون عزیزم انشالله خیلی لطف داری عزیزم
الهه
6 مهر 95 12:31
سلام اجی خوبی ان شاءالله که همیشه شاد و سلامت و موفق و خندون و خوشبخت و سربلند باشی عزیزم اما اجی به نظرم عروسی هارو نری بهتره دفعه پیشو یادته اجی چقدر دخملت شلوغ کرد حالا باز خوبه مامانت هست اجی اونم میبری با خودت تو عروسی اجی غصه نخور با دلتنگی دوستات باید یه جوری کنار بیای اجی سخته اما خوب باید کنار بیای
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو سلام خیلی ممنون عزیزم انشالله عروسی ها جووی هستن که حتما باید شرکت کنیم انشالله داخملی عاقل باشه و اذیت نده دیگه مجبورم با دوریشون کنار بیام
مامان زهره
6 مهر 95 14:08
سلام دوست عزیز خوندن مطالب وبلاگت خیلی سخته کلمات بسختی دیده میشن رنگ آبی فونتت رو اگه عوض کنی شاید بهتر باشه
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو سلام عزیز دلم خیلی ممنون مهربونم چشم حتما باز هم ممنون بابت تذکر مفیدتون
الهه
7 مهر 95 1:19
سلام اجی خوبی پس مامانتو با خودت ببر عروسی ها اجی
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو سلام عزیزم آره حتما
نسیم
7 مهر 95 13:43
آخییی عزیزم منم ایمان دارم که دوستی های قدیم دیگه هیچوقت تکرار نمیشن. افسوس که قدر اون روزها رو ندونستم
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو دقیقا خواهر جون دقیقا ولی متاسفانه دیر میفهمیم
×دخدرخاله×
7 مهر 95 19:18
سلام وبتون عالیه!به منم سر بزنین
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو خیلی ممنون
الهه
7 مهر 95 19:40
سلام اجی خوبی نمیدونم چی بگم اجی ان شاءالله چشمات خیلی زود خوب میشه و تمام مشکلاتت حل میشه اجی صبور و محکم و امیدوار باش اجی گریه نکن توروخدا اجی همه چی رو به خدا بسپار اجی حل میشه ان شاءالله فقط گریه نکن اجی توروخدا اجی به خاطر دخملت گریه نکن
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو خیلی ممنونم آجی جووونم التماس دعا
شنل قرمزی
8 مهر 95 0:13
سلام عزیزم همسری شمام سیده واسه نینیت سخته بدون شما تا عصر طفلکی چه دیر رفتی پس چشم پزشکی موفق باشی گلم
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو سلام خواهر جون آره عزیزم سید هستن فاطمه زهرا پیش مامانم که باشه انگار عروسیشه چی بگم والا همش امروز و فردا میکردیم خیلی ممنون خواهر خوبم التماس دعا
مامان نازنین جون
8 مهر 95 1:01
ایشاالله که روزای سختیت میگذره و به امید خدا وضعیت چشمات بهتر میشه ویه روز میشینین با دخملی و شوهری به این روزای پر از خاطره میخندین.
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو انشالله خواهری انشالله یعنی میشه
*نفس بانو*
8 مهر 95 13:42
خواهری گریه نکنیاااااااااا منم عینکی ام مگه چه عیبی داره؟ ولی اگه دکترت خوب میشه ، حتما خوب میشه ان شاء الله
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو فدای خواهر مهربون خودم برم بیشتر شوکه شدم خواهر جونی التماس دعا عزیزم
مریم
8 مهر 95 20:33
سلام عزیزم . چه حیف که الان با دوستان قدیمی نیستین ان شاء الله دوستانی دیگه . عزیزم غصه نخور ان شاء الله به زودی همه مشکلات حل میشه . گریه زیاد هم خوب نیست به چشمای قشنگت آسیب می زنی .
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو سلام مهربونم آره واقعا هیچ چی جای دوستای قدیمی رو نمیگیره هیچی انشالله خزا خودش فرجی برسونه خیلی خوشخال شدم عزیزم بازهم پیشمون بیا مهربونم
آیداکوچولو
8 مهر 95 21:23
امیدوارم دوستای جدید پیدا کنید وچشماتونم خوب خوب بشن هفته ای یدونه قرص ویتامین آ هم خیلی خوبه
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو خیلی ممنون مهربونم انشالله انشالله
الهه
9 مهر 95 9:44
سلام اجی خوبی فردا اپم اجی تونستی بهم سر بزن ممنونم
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو اومدم عزیز
نسیم خانومـــ♡
9 مهر 95 13:37
الهی عیبی نداره...حالا تا کی باید عینک بزنی؟؟؟
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو نمیدونم یادم رفت از دکتر بپرسم
شادی
10 مهر 95 10:08
سلام عزیزمممم. مرسی که به ما سر زدی. مشکلات زندگی به ما کمک میکنن که رشد کنیم و پخته تر بشیم. بعد ها به این نتیجه میرسی که شاید یک کوچولو ضعیف بودن چشم اونقدر ها هم مصیبت بزرگی نیست!!!
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو سلام مهربون ما هم از شما ممنونیم که پیش ما اومدید عزیزم چی بگم والا خواهر راستش از همه بدتر اینه که یه دفعه فهمیدم و خیلی بد شوکه شدم آخه قبلش چشمام چیزیش نبود اصلا حتما خیریتیه
نسیم خانومـــ♡
10 مهر 95 17:33
ای بابا اومده دکتر بهش گفته باید عینک بزنی یادش رفته بپرسه چقدرخب شاید مثلا 6 ماه باید میزدی اینقدر خودت رو ناراحت کردی
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو باورت میشه از بس حالم بد شد هیچی نپرسیدم هیچی وقتی گفت نمره چشمات این شده دنیا تو سرم خراب شددددد
عاطفه
10 مهر 95 17:42
ای بابا خواهریه عینکه دیگه خداروشکرکورکه نشدی بگم یه حق داره منم عینک دارم ولی خداروشکرچشای من خوب ترشدن حالاتوهم هی گریه کننننننن واقعاکهای خواهربیاوبموبخون یکم بترک ازخنده گریه نکنی دیگ حالابخوای بدونی چرااین وبوبازکردم میتونی بری ب وب درانتظار بارانم روبخونی فدات بوچ بوچ
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو اومدم بزنم لهت کنم پدر این وبلاگ ها رو در آوردی از بس کوچیدی وایسا اومدم
عاطفه
10 مهر 95 17:47
چه بدصاحب خونه داشتید عوضی خدالعنتش کنه ینی اینقدرپول اهمیت داشت؟؟؟واقعاکه...خیلی سخته ولی اشکال نداره عزیزممممممممممممم خدابزرگه زیادم گریه نکن تاچشمات بدترنشن ولی اینوبدون خوب خواهندشدچشمات چون برامنم ضعیف بودن ولی الان هزارتاخوب شدن درسته برا من اون استیکماتیسم چیهنیست ولی خوب میشن دیگه اگه قراربودخوب نشن عینکوچراساختن؟؟؟؟بعدشم ضعیفیه ساده هست بروخداروشکرکن بیماری چشمی دیگه نگرفتی یاخدایی نکرده کورنشده چشات
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو چی بگم والا خواهر جونی دلم گرفته خیلی زیاد این عینکه هم شده قوز بالا قوز کاش فقد زودتری خوب بشم بیستر شوکه شدم یعنی هنوز تو شوکم که چرا یه دفعه انقدر چشمام ضعیف شدن
کودک درون من، اکتیو تشریف داره
10 مهر 95 23:04
ای جونم خدا این فرشته رو برات حفظش کنه
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو فدای تو عزیز دلم انشالله امیدوارم قسمته خودت بشه
عاطفه
10 مهر 95 23:13
هنوزله نکن مجبوربودم خخخ...ازمامانم پرسید هنوز خوبه تو استیماتیسم چیه اونو کرفتی وگرنه مامانم هم نزدیک بینی داره وهم استیگماتیسم وهم ضعیفن چشات برا منم فقط دوربینم...خدابزرگ است عزیزجانننن... بگوببینم ترکی حرفیدنوازکجاتقلب کردی هااااااا؟؟؟؟؟؟؟بیام شت وپتت کنممممممممم
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو والا فقط همون شماره چشمام رو پرسیدم دیگه انقدر استرس داشتم که چیری نپرسیدم ما اینیم دیگه خخخخخخخخخهه
عاطفه
10 مهر 95 23:16
دانشگاهمم مثل کوچیدن وبلاگمه ازرشته حقوق به تربیت معلم ازتربیت معلم به قران ازشهرقم به تبریز ازتبیریز به مراغه ازمراغه به اصفهان
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو خدا آخر و عاقبت ما رو با تو بخیر کنه الهی آمین
عاطفه
10 مهر 95 23:18
من وقتی میرم دکترچشم پزشکی اونقدرذوق میکنم که نگویه جورایی خوشم میادبرم دکترچشم خخخخ
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو من خیـــــــــــــــــــــــــلی بدم میاد
عاطفه
10 مهر 95 23:20
من چشم راست وگوش راستم ضعیف ترن گوش وچشم چپم هم ضعیفن ولی نسبت به طرف راست خوب ترن خداروشکککککککککررررررر براچشم عینک برا گوش سمعکهمشم تقصیرخودم بودکه توبچگی رو تخت بالا پایین میپریدم که با کله خوردم زمین خخخ ازاونجا شدکه اعصابم ضعیف ترشدددددد
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو انشالله تو هم خوب میشی خواهر خوشکلمممممممممممممم
عاطفه
10 مهر 95 23:21
عاغابذارگوشی بخرممممم میام پلااااااااااااس
مریم سادات
12 مهر 95 13:32
سلام خانم اقاسید حالتون خوبه عزیزم؟ ممنون ک بهم سر زدی لینکت میکنم ک گم نشی این شبای عزیز مارو از دعای خیرتون بی نصیب نذار گلی خانوم! یاعلی!
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو سلام خواهر عزیزم خیلی ممنون مهربونم خواهش میکنم عزیزم ما هم شما رو لینک کردیم خانومی شما هم برای ما خیلی دعا کنید مهربون
ارمغان بهشت
22 مهر 95 4:38
سلام خواهری گریه برا چی آخه!!! بابا نصف ملت چشمشون ضعیفه! انقدر سخت نگیر!!! حق داری ناراحت باشیا ولی نه دیگه انقدر! گریه بیش از حد برا چشم سمه! استرس و ناراحتی به کل بدن میزنه فردا خدایی نکرده مشکلات بیشتری میان سراغتا!! بخاطر کوچولوت سعی کن آروم باشی
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
پاسخ
محجوب بانو سلام خواهر جونی چی بگم والا خواهر گلی انقدر روحیم ضعیف شده که نگو استرس اسباب کشی, هم مزید بر علت شده خدا همه مستاجرا رو نجات بده دیگه سعی کردم بهش فک نکنم میخوام بعد از اسباب کشی, برم یه چشم پزشک دیگه میگم شاید اشتباه شده باشه برامون دعا کن عزیزم